حضرت ابراهیم(ع) به فرمان خداوند مأمور میشود که همسرش هاجر و فرزندش اسماعیل را از سرزمین «شام» به سرزمین بیآب و علفی ببرد ولی خود برگردد. کودک به همراه مادرش در آنجا میمانند و حضرت ابراهیم(ع) برمیگردد. در بیابان قطرهای آب پیدا نمیشود، مادر به دنبال آب میگردد… کودک گریه میکند و تشنه است. به لطف پروردگار «چشمهی زمزم»، زیر پاهای کودک از دل زمین میجوشد و بالا میآید.
در روز شنبه 11 بهمن ماه 1399 در زنگ قرآن پایه ی سوم، این داستان زیبا برای عزیزانمان خوانده شد و در پایان از عزیزانمان خواسته شد تا نتیجه ی آنرا بیان کنند ؛ سپس مربی قرآن نیز به نتایج این قصه ی قرآنی که در سوره ی مبارکه ی ابراهیم آمده، اشاره کرد . من جمله، آثار توکل به خدای مهربان و پاداش صبر در راه خدا ….
دانش آموزان خوبم دریافتند که صبر در برابر امتحانات الهی و توکل به او در آزمایشات سخت، سبب گشایش و فَرَج گشته و سربلندی در این آزمونها، موجب بزرگی نام و مقام انسان میشود.
با تشکر از دختر مهربانم «نازنین زهرا سوختانلو» برای نقاشی حضرت اسماعیل و جاری شدن چشمه ی زمزم.