شيوه هاي برخورد با فرزندان

صميميت و رفاقت :
برقراري پيوند روحي و عاطفي عميق بين والدين و فرزندان از اهميّت خاصي برخورد است. اين پيوند سبب مي شود كه بسياري از نيازهاي روحي فرزندان در محيط خانواده بر آورده شود و از اين بابت دچار كمبود نشود. اگر والدين بخواهند كه فرزندان آنها در كنار شان باقي بمانند و مسائل ساده باعث قطع ارتباط روحي فرزندان با آنها نشود .بايد بتوانند رابطه اي صميمانه با فرزندان خود داشته باشند. وجود رابطه صميمانه ميان والدين و فرزندان محيط خانه را به پناهگاهي عاطفي و امن براي فرزندان تبديل مي كند كه آنها مي توانند در آن آرام گيرند ،احساس امنيّت كنند و به دنبال پناهگاهي ديگر نگردند.
وجود روابط صميمانه بين فرزندان و والدين سبب مي شود كه آنها رازهايشان را قبل از هر كس با والدين خود در ميان بگذارند و از راهنمايي هاي آنها استفاده كنند، بدين ترتيب والدين به عنوان راهنماياني صميمي و مشاوراني دلسوز و مورد اعتماد مي توانند نقشي مهم در زندگي فرزندان خود داشته باشند ، از اين رو بهتر است در هر فرصت ممكن والدين در جوّي صميمانه با فرزندان خود به گفت و شنود بپردازند و به آنها فرصت بدهند تا درباره مسائل مختلف سخن بگويند و هرگز باب گفتگو را نبندند. شيوه رفتار با فرزندان بايد چنان باشد كه آنها با اطمينان از اينكه نظراتشان مورد توجه واقع خواهد شد. با والدين كفتگو كنند.
گفتگو كردن با فرزندان در زمينه هاي گوناگون ، بهاء دادن به راي و نظر آنها، با آنان به گردش و ورزش و بازي پرداختن ، شوخي و تفريح با آنها ( بي آنكه از حدّ بگذرد يا حركات سبك سر بزند . ) به بر قراري روابط صميمانه و بي تكلّف با فرزندان كمك مي كند.

احترام به آزادي فرزندان :
اغلب از ديد پدران و مادران ، فرزنداني شايسته تلقي مي شوند كه مطيع محض والدين خود باشند و پدر يا مادر در همه امور براي آنها تعيين تكليف كنند و آنها نيز بي آنكه كوچكترين مخالفت يا راي و نظري داشته باشند،تنها اطاعت كنند.
اطاعت محض در صورتي كه عملي شود ، از فرزندان ما انسانهايي خواهند ساخت كه به رشد و بلوغ فكري و روحي نرسيده اند. علاوه بر اين ،چنين بر داشتي از موضوع ، موجب پيدايش توقّعات وانتظاراتي در ما مي شود كه چون معمولا بر آورده نمي شود ، روابط ما را با فرزندان تيره مي كند.پدران و مادران آگاه و روشن بين ، از همان دوران كودكي فرصت هايي را براي فرزندان خود فراهم مي كنند تا انديشيدن، انتخاب كردن و تصميم گرفتن را تجربه كنند، در اين ميان اگر فرزندان اشتباهي داشته باشند، اين اشتباه رابراي رشد طبيعي آنها لازم مي شمرند و خود به عنوان راهنما در كنارشان قرار مي گيرند.
اين مطلب به منظور آزادي فرزندان نيست. آزادي فرزندان بايد با تدبير والدين آگاه هدايت شود تا به انحراف كشيده نشود، امّا سركوب آزادي فرزندان نيز خطاي تربيتي بزرگي است.

گرامي داشتن شخصيت فرزند:
اگر با فرزندان خود رفتاري تحقير آميز و آميخته به طعن و ملامت داشته باشيم يا پيوسته آنها را سرزنش كنيم و در حضور ديگران به آنها بهاء ندهيم، اين روش ما سبب مي شود كه آنها به تدريج خود را بعنوان موجودي بي ارزش و بي مقدار بپذيرند و احساس كرامت و شخصيت را از دست بدهند . اين احساس سر آغاز سقوط و انحطاط آنهاست.
براي آموزش و اصلاح عيب هاي فرزندان ،بهتر است در درجه اول از روشهاي غير مستقيم استفاده كنيم و آنها را بطور مستقيم مورد خطاب قرار ندهيم و اگر لازم شد كه بطور مستقيم با آنها درباره خطا و لغزششان صحبت كنيم، بهتر است اين كار علني و آشكار نباشد تا شخصيت او در نزد ديگران خرد نشود ، اين روش علاوه بر اينكه او را در حفظ عزت و كرامت شخصيّتش ياري مي كند بر اعتماد او نسبت به ما نيز افزوده مي شود.
گاه لازم مي شود ما عذر او را در دست زدن به كاري خلاف به راحتي بپذيريم يا حتي خود ، آن را توجيه كنيم. در حقيقت ما با استفاده از اين روش به او تلقين مي كنيم كه وي برتر از آن است كه به چنين خطايي دست زند و اگر هم دست به كاري خلاف بزند تصادفي و از روي غفلت و اشتباه است.
اينگونه شخصيت قائل شدن براي كودكان و نوجوانان سبب مي شود كه آنها احساس شخصيت اخلاقي را از دست ندهند.

مشورت با فرزندان :

يكي از عواملي كه به فرزندان به ويژه در دوره نوجواني شخصيت مي دهند. مشورت كردن با آنها در امور خانواده است. اين كار سبب مي شود كه آنها احساس كنند كه در خانواده به حساب مي آيند و به نظر آنها توجّه مي شود . به اين ترتيب آنچه را در دل دارند با والدين خود در ميان مي گذارند و اين در پيدايش صميميّت وهمدلي در خانواده موثر است. نتيجه مشورت با فرزندان اين است كه والدين بتدريج راه و روش فكر كردن و تصميم گرفتن را به فرزندان خود مي آموزند.

مهر و محبت:

از مهمترين عوامل در تربيت فرزندان سيراب كردن آنها از مهر و محبّت است. اثر محبّت در رشد رواني فرزندان مانند اثر نور و حرارت در رشد دانه گياهان است . تا گرماي محبّت به فرزندان يك خانواده نرسد و آنان را سيراب نسازد،رشد رواني و شخصيّت آنها به طور طبيعي به انجام نمي رسد. تجربه نشان مي دهد كه بسياري از انحرافات نوجوانان ناشي از كمبود هاي عاطفي آنهادر خانواده است.
در آموزشهاي اسلامي ،محبّت كردن به فرزندان بسيار توصيه شده است تا آنجا كه فرموده اند:
“نگاه كردن محبّت آميز پدر به صورت فرزند،عبادت است”(مستدرك الوسايل،ابواب الاولاد،باب64)
ما نبايد از آثار معجزه آساي محبّت در تربيت فرزندان خود غافل شويم. و نيز ؛قابل يادآوري است كه از زياده روي در محبّت اجتناب نماييم.
در روايتي از امام محمّد باقر عليه السلام آمده است كه؛
“بدترين پدران كسي است كه در محبّت و نيكي نسبت به فرزند زياده روي كند”

تهیه کننده : منصوره مهدوی معین محترم آموزشی
تاییدکننده: خانم روستایی


امتیاز شما به این محتوای آموزشی ؟ جمع امتیاز 20/20